2777
2789
عنوان

اینم جریان من بیاین لطفاً

63 بازدید | 9 پست

من عقدم، دیروز قرار بود برای وام ازدواج خودمو شوهرم برم بانک، شوهرم گف با مامانت برو گفتم باشه 

صبحش ابجیم مارو رسوند در خونه پدر شوهرم رفتم مدارک گرفتم بعدش کلا جدا شدیم ینی منو مامانم رفتیم خیابون ابحیم و عمم رفتن کلانتری 

پدرشوهرم و مادرشوهرم آبجیمو در کلانتری میبینن 

همون موقع پدرشوهرم زنگ زد سر صدا کرد برای چیچی رفتی در کلانتری بودی ، بعد گفتم آبجیم زنگ بزنه بع پدرشوهرم، نا گفته نمونه که چقد پدرشو هرم به ابحیم حرف بد زده

من  دیدم اینجوریه زنگ شوهرم زدم داشتم گریه میکردم شوهرم مرخصی گرفت اومد خونمون مامانش و باباش هم بعدش اومدن  مامانش بی آبرو بازی درآورد خوابید تو صورتم سروصدا کردن که تو دروغگو هستی حقه باز هستی با داد حرف زد شوهرم طرفداریم گرفت مادرشوهرم اخرش لقد  ور داد در خونمون محکم بست با حالت قهر رفت

بنظرتون من الان باید چه برخوردی داشته باشم با شوهرم و خانوادش؟؟؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بمون پیش شوهرتهیچکاری نکن احترامشونو نگهدارشوهرت بزار بفهمه تو ادم محترمی هستی مثل خانوادش نیسی

اون دیروز خیلی گریه کرد شوهرم 

من خودم میگم دیگه خونه مادرشوهرم نمیرم 

نرو ولی محترمانه برخورد کنشوهرت طرفتو گرفت کافیبقیه رو ول کناونام به خودشون میان میگن چ غلطی کردیمشو ...

شوهرم دلش میسوزه صبحی میگف زنگ مامانم بزن 

اون میخاد منو بع مامانش وصل کنه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  2 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  3 ساعت پیش