من و بابام با خانواده عمم (شوهر عمم ، عمم و سه تا پسرش ) اومدیم بیرون از عصری نشستیم تو سفره خونه به هم نگاه میکنیم
پسر عمم دوبار منو صدا کرد گفت بیا باهم راه بریم ۴ سالشه ! ۵ دقیقه رفتم برگشتم . عمم با لحن جدی داد زد سرم گفت بچه تورو میخواد چرا مثل پیرزنا چسبیدی به زمین پاشو برو باهاش بازی کن
نرفتم . دلم میخواد گریه کنممممممممم. مامانمم نیومده باهامون . چیزی هم نمیتونم بگم بابام ناراحت میشه
اخه چرا آدم ۲۲ ساله باید پاشه با بچه های زیر ۱۰ سال بازی کنه ؟ تنها نیست سه تا برادرن خب برن باهم بازی کنن