اخ گفتی خونه ی ما دقیقا سر چهار راهه خدا لعنت کنه اون موتوری های بیشعور رو چند تا هستن از ساعت دوتا پنج صبح این چهار راه رو بالا پایین میکنن یه سری پنجره باز بود جوری نانرد یهو گاز داد بیچاره پسرم با تمام وجودش استخوناش از ترس داشت میلرزید خیلی بد بود واقعا اسایش نداریم به پلیسم زنگ زدیم میگه پلاکشو بگو اخه من نصف شب برم حلو یارو رو بگیرم بگم دادش یه دقیقه وایسا پلاکتو ببینم میخوام ازت شکایت کنم