پیرو تاپیک قبلیم که گفتم همسرم رفیق بازه
دیشبم خونه یکی از دوستاش دعوت داشت رفت و بعد از ۱۲ برگشت منم با شما حرف زدم ولی نمیدونم اصلا یه حرص خاصی منو میگیره، مثلا بهش میگم من چرا همش باید بچه های تو رو بگیرم؟ میگه بچه های تو نیستن؟ میگم نه
خلاصه برگشت و منم خودمو زدم خواب ولی لباس تو لباسشویی بود بلند شدم پهن کنم
هیچی نگفتم فقط نگاش،کردم وقتی سلام ندم میدونه وضع خرابه
دیگه هی در مورد بارون حرف زد و سیل داره میاد و هیچی نگفتم
اومد خوابید ولی ته دلم همش دلم میخواست بغلم کنه حرف بزنه ،آخرش موبایلم رو برداشتم اومد یه اتاق دیگه اومدم تو نی نی سایت خواستم حرصش بدم
بعد نیم ساعت رفتم بیدار بود آخرش اومد بغلم کرد
بعدش بهم میگه رفتی کجا با موبایل؟ گفتم هیچ جا تو کانال ماشین بودم
نمیدونم چکار کنم ؟؟