برو خداروشکر کن
بچه اول من الان ده سالشه
تا کلاس دوم جایی بدون من نمی موند
هر جا هم دوست داشت بره گریه می کرد می گفت تو هم باید بیای
ولی تا من بودم بغل همه می رفت و خیلی اجتماعی بود ،بدون من اصلا
بچه دومم هم الان اینجوری شده،اون دیگه منم باشم با بقیه غریبی می کنه
بچه خواهر شوهرم از همون اول گذاشت خونه مادرشوهرم،الان ۳ سالشه بعضی شبا خونه مادرشوهرم می خوابه،خواهر شوهرم خیلی وقتا میذارش اینور و اونور راحت به کاراش می رسه
مادرشوهرم اون موقع ها بچه های مارو قبول نمی کرد،می گفت پیش من نمی مونن،ولی بچه خواهر شوهرم رو راحت قبول می کنه و می گه آرومه و پیشم می مونه