کاش همه کودک بودند؛ اما نه بهخاطر معصومیت، رهایی، بیآزاری یا هر چیزی که عموماً نسبت به کودکی گفته میشود.
کاش همه کودک بودند، فقط بهخاطر تفکر. یک کودک چهار ساله، بسیار بیشتر از فرد بالغی که تحصیلات بالایی دارد، در مسیر حقیقت پیشرو است. دغدغهی او دستیابی به حقیقت است؛ در حالی که دغدغهی بزرگسالان در مسیر تفکر، دستیابی به حقیقت نیست، بلکه دفاع از عقایدیست که در ذهنشان پروراندهاند و آن را بهعنوان معبود خود میپرستند؛ گویی که آگاهیهای آنها خدای یگانه جهان است، و میخواهند به مردم بیاموزند که: «ای مردم! این است یگانه خدای جهان؛ به او سجده کنید.»
به تعداد افراد بالغ، معبود در جهان وجود دارد؛ و این باعث تأسف است که متفکرانِ ظاهری، در وجودشان فقط به دنبال چیرگی بر افراد مخالف خود هستند،حتی اگر دیگری حق را بگوید.
گاهی، سعی کنید کودک باشید.