امروز خونه ی فک و فامیل دختر 4 سالم اومد با یکی از پسرهای بزرگ فامیل که بچه هم نیست 25 سالشه هم کلام شد. این اقا چون دخترم خوش زبونه هی باهاش حرف میزد و اینا برگشت به دخترم گفت بادبزن دخترمم گفت بادبزن بعد جواب داد برو سر کوچه داد بزن
بعد دخترمم بهش گفت تو حالا بگو تلمبه اون پسر نمیگفت و انگار خجالت کشده بود و میخواست حواسشو پرت کنه ولی دخذرم خیلی اصرار داشت که بگه تلمبه خلاصه بابای پسره اومد خودش گفت تلمبه دخذرمم گفت میزنم تو سرت بی جنبه من اصلا موندم فقط در رفتم. رومم نشد بگم اخه اینارو از کجا در میاری شرف سیز