ازت متنفرم
همیشه خودت رو کشتی تا به همه ثابت کنی پولداری
همیشه برای همه فداکاری کردی تا به همه ثابت کنی مهربونی
همیشه گیر های الکی دادی تا ثابت کنی با غیرتی
اما تو نه فداکاری نه مهربون و نه حتی ذره ای از غیرت سرت میشه
از ترم اول لیسانس،همیشه دغدغه پول اتوبوس داشتم
همیشه پولش رو به زور و با التماس ازت میگرفتم
همیشه نگران پول پرینت جزوه ها بودم
همیشه بخاطر پول نداشتن با بچه ها کافه نرفتم
همیشه بخاطر نداشتن پول کادو،تولد ها نرفتم
همیشه بخاطر نداشتن لباس مناسب،از مهمونی ها فراری بودم
بخاطر تعصبت نمیذاری مثل آدم کار کنم
منِ۲۶ساله،با تحصیلات بالای دانشگاهی،باید شب تا صبح از فکر و خیال اینکه فردا پولِ شارژ "من کارت اتوبوس"را از کجا بیاورم،از این پهلو به آن پهلو شوم
از بس استرس و اضطراب کشیدم،معده ام دارد میسوزد
هیچ وقت بخاطر خانواده ت صبح حاضر نشدی بروی نان بخری،آن وقت بخاطر صد پشت غریبه از جونت هم میگذری
دوست دارم روزی ذلت و خواری خودت را با چشم ببینی
بفهمی که کاسه لیس های دورت فقط و فقط بخاطر پول با تو هستن وگرنه همه پشت سَرَت مدام بدگویی میکنند
ازت متنفرم
کاش میشد اسمت رو از شناسنامم پاک کنم
۱۱اردیبهشت۱۴۰۴