هی خودمو نیشگون میگیرم هی میگمنمیشه هی میگمممنوعس هی میگمبابا همش حس احترام ولی من دلمو به چشاش باختم لعنت بهش نمیشه به والا این نمیشه حتی خود خدام قبولش نداره اخه من دانشجو چرا باید از یه جراح ایمپلنت خوشم بیاد خدا لعنتم کنه خدا منو بکشه گووووه خوردم گوووه خوووردم واییی چیکار کنم تورو خدا مسخرم نکنین تورو علی مسخرم نکنین خودم میدونم گوه زیادی دارم میخورم وااااای غلط کردم خدایا کاش قلم پام میشکست مطبش نمیرفتم خود لامصبش نباید با من احمق چش تو چشم بشه