امروز مادرشوهرم بهم گفت یادته نه ماه حامله بودی همع جاریات کمک کردن تو رب پزی اما تو ....
گفتم مادر جان من نه ماه حامله نمیتونستم
خب
گفت میتونستی که هر هر نخندی
اینکه اتفاق افتاد بد ماجرا تو مراسم ختم جاریم بود
چه مکالمه عجیب و غیرمنطقیای
رب درست کردن چه ربطی به خندیدن داره؟ به ساحت گوجه فرنگی توهین شده؟
حقیقتا یه مدت بعد فوت جاری افسرده شدم
بخاطر بی وفایی دنیا و بی مهری ادما
کسایی بجشون ابله گرفته میایین تو تاپیک قبلیم تر خدا
لطفا امشب خاب نمیرم بگین مخملکه یا ابله مرغون
اسی چرا انقدر هدرم پدرم حرف میزنی
اگه سر کاریه بریم پی خونه زندگیمون
یه چیزی بگم تازه به مادرمم این گلایه کرد حالا منی کلا خرمالی جزو صفات بارزمه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
