من قطعا یتیمچه بودم.. فک نمیکنم کسی دوسش داشته باشه تنها و بیکس فقیر بی رنگ و رو شل و وارفته
یتیمچه میبینم منو میبره به ۲۵ سال پیش یه خونه قدیمی یه حوضچه تو حیاط بزرگ با درختای انجیر و بوی یاس و مادر بزرگ و پدربزرگی که دیگه نیستن و اصرار من که من یتیمچه نمیخورم
کاش میشد یه بار دیگه برگردم به ۲۵ سال پیش😔
در آیینه زنی میبینم زیبا، مغرور و قدرتمند.آن قدر سرسخت که جبر روزگار تارهای سفید لابه لای گیسوانش است، من عاشق این زن هستم💍
امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ـ ما تجربه کردیم،کسی یار کسی نیست ـ هر مرد شتر دار،اویس قرنی نیست ـ هر شیشه گلرنگ،عقیق یمنی نیست ـ بر مرده دلان پند مده،خویش میازار ـ زیرا که ابوجهل،مسلمان شدنی نیست ـ جایی که برادر به برادر نکند رحم ـ بیگانه برای تو برادر شدنی نیست ـ صدبار اگر دایه به طفل تو دهد شیر ـ غافل مشو ای دوست،که مادر شدنی نیست،،،،