2777
2789
عنوان

وای وای وای خیلی بد سوتی دادم

142 بازدید | 11 پست

یکی از فامیلامونو دیدم که پدرش دو سال پیش مرده بعد این یه کمک بزرگی بهم کرد منم داشتم تشکر میکردم گفتم به مادر و برادرتون و حاج آقا محمدی مرحوم سلام برسونید😂😂😭😭وای زنه هنگ کرد یه لحظه بعد برا اینکه جمعش کنم دوباره تشکر کردم سریع خدافظی کردم 😂😭

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

اونقدرام بد نبود 

من یه بار یه سوتی دادم در سطح جهانی😂

هنوز بعد 5 سال یادآوری میکنن همه

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." " اگه سوال در زمینه کنکور تجربی داشتید بپرسید 📚🤍"

تعریف کن توام

وایسا متنشو از تاپیکم کپی کنم بفرستم اینجا

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." " اگه سوال در زمینه کنکور تجربی داشتید بپرسید 📚🤍"

وایسا متنشو از تاپیکم کپی کنم بفرستم اینجا

وقتی سال یازدهم بودم کلاسا مجازی بود. 31 شهریور بود شبش مامانم میخواست بره خونه فامیلا پدری منم حوصلشونو نداشتم ب دروغ گفتم فردا امتحان شیمی دارم نمیام. مامانمم گفت کی آخه یک مهر امتحان میگیره

بعد هیچی دیگه فرداش سر کلاس شیمی بودم که یهو مامانم میاد تو اتاق ی چیز برداره. همون لحظه دبیرمون درکمال تعجببب میگه خانم فلانی (من) میکروفونتو وصل کن میخوام ازت بپرسم. مامانمم دید قضیه جالب شد نشست ببینه چیکار میکنم. حالا هی زنه سوال میپرسید من یه دونشم بلد نبودم. تهش بهم صفر داد. بعد ک پرسش تموم شد مامانم ریییید ب سرتاپام همه کمبودای زندگیمو تو اون لحظه زد تو سرم.خاک تو سرت تو هیچ گوهی نمیشیو فلان  

 منم گفتم اخه کدوم خرییی یک مهر از بچه ها سوال میپرسه صدتا فحش دیگم گذاشتم روش. بعد دیدم ی چیزی این وسط عجیبه. هیچ صدایی از کلاسمون نمیومد همه لال شده بودن. نگو میکروفونم وصل بود صدا دعوا منو ننم داشت واسه همه پخش میشد:) خلاصه دیگه اون آدم قبلی نشدم.

"ارغوان میبینی؟ به تماشاگهِ ویرانیِ ما آمده‌اند..." "ملتی هستیم که هنوز خشنونت رو مردونگی، حماقت رو نجابت، شادی رو هرزگی، دزدی رو زندگی میدونیم؛ راه درازتری تا انسانیت داریم. و راه دراز تری تا آرامش و عشق." "مدرسه که میرفتیم، هربار که دفتر مشقمون رو جا می ذاشتیم معلممون میگفت: مواظب باش خودتو جا نذاری! ما می خندیدیم و فکر می کردیم نمیتونیم خودمونو جا بذاریم! بزرگ که شدیم بارها و بارها خودمونو جا گذاشتیم؛ توی یه کافه، توی یه خیابون، توی یه شعر..." " اگه سوال در زمینه کنکور تجربی داشتید بپرسید 📚🤍"

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792