کار بلد نبودم ولی ظرفا میشستم گاهی اینم اینقدر زمان میبرد و مایع مصرف میکردم اب باز کل آشپزخانه و لباسم خیس مامانم اعصابش خرد میشد میگفت ولش کن فقط قیافت اینجا نبینم
یک مدت هم زدم تو خط آشپزی زندگی نداشتن دیگه
کلا کار تو خونه شوهر یاد گرفتم
🖌️تو زندگی ما یک سری آدما هستند که ...!!!تو در معاشرت باهاشون اونا را عمیقأ تحسین میکنی بس که مهربونند، خوش قلبند،خوش اخلاقند ،یک رنگند،همراهند،با سلیقه و با حوصله اند اصلا درجه یک هستند یهو از ته قلبت میگی ای خدااااکه تورو حفظت کنه الهی که باشی همیشهبرای تو : که «رنجیدی و نرنجاندی»