نگفتم بریم کافه چون گفتم شاید از هم خوشمون نیومد بریم کافه ی جوریه. رفتیم قدم زدیم .امروز پیام داده گفته خب نظرت راجب من چیه راجب دیشب درکل .میگه بالاخره با اینکه ی بار همو دیدیم ولی ی کلیاتی بدستمون میاد .
شما باهاش رفتی بیرون ما چی بگیم ندیده نظر خودت چیه
.دانشجوی فرهنگیان و نوع لباس پوشیدنش با بقیه پسرا فرق میکنه جلف و هول نبود .در کل خوب بود ولی نمیدونم دقیق نگفته بیا باهم رل باشیمو اینا فقط گفته نظرت چیه راجب من و دیشب .وگفته بود دیشب خیلی خوب بود .
بیشتر توضیح بده رل زدی چند وقته با هم آشنا شدین خودت یکم از پسرت تعریف کن بگو چه شکلیه پیاده یعنی ما ...
رل که چیزی نگفته و نگفتم.هردو دانشجوایم .گفته بود همو ببینیم بیشتر اشنا شیم .و پیام داد نظرت راجبم چیه ؟ی ماه چت دیروز تازه برای اولین باز همو دیدیم .ماشین نداره دانشجو فرهنگیان عاشق مطالعه کتاب و حرفی از رل بودن نزده فقط دیشب ک راه میرفتیم گفت من اعتماد به نفسم خورد شده در گذشته ولی کنار تو احساس میکنم اعتماد به نفس میگیرم و...ازاینجور چیزا
نمیدونم والا.حس میکنم یکیو میخواد که اون خلا هایی ک داره پر شه.مثلا راجب کتابایی ک خونده صحبت کنه .حمایت بشه.یکی ک همفکرش باشه. مثلا به من گفت من اعتماد ب نفسم تو خونه تقویت نشده و فلان.کنار توام حس میکنم خیلی خوبه .