من با دختر خاله همسرم مشکل دارم تو این دو ماه اخیر هم بیشتر شده ک فقط جواب سلامشو میدم این اواخر و تمام شک کرده بهم پیام داد چیزی شده و...گفتم ن.مامانش زنگ زده ب مادر شوهرم گفته چرا ثمین پشتشو میکنه ب دختر من؟چرا باهاش حرف نمیزنه؟مادرشوهرمم گفته اینجوری نیس گفته ن مطمئنم اینم گفته خواهر عروسام فرقی با دخترم ندارن لطفا با اونا کاری نداشته باش ناراحتشون نکن اگ چیزی هم بینشون باشه ما دخالت نکنیم همسرمم ب مادرش گف بگو دس از سر ما بردارن
وقتی میبینمش با کاراش و حرفاش نکبت انقد اعصابمو خراب میکنه میام خونه قرص اعصاب میخورم تا صب نمیخابم تا چن روز داغونم تازه دو بار هس خوبم اونم حرف در میارن چیکار کنم؟
اول بگم که چه مادر شوهر گلی داری خدا برات نگه دار بعد بنظرم بخاطر اونها خودت را محدود نکن هستن که هستن شما به مهمونی اونها که نمی رین فوقش دوباره سنگین رفتار کن اگرم حرفی زدن خیلی سنگین جواب بده یک وقت دهن به دهن نشی باهاش خودت را سبک کنی