دیشب رفتم خونه مادرشوهرم تا بهش کمک کنم...
بعد شروع کرد به صحبت کردن و بحث رو کشید به اینکه من دوتا دختر دارم و شوهرم باید بره یک زن دیگه بگیره تا براش پسر بیاره چون پسر وارث خانوادهست
چیزی بهش نگفتم و رفتم خونه و ماجرا رو براش تعریف کردم و برگشت گفت من از اول هم پسر دوس داشتم نمیدونم چیکار کنم...
نه تنها از من و دخترام حمایتی نکرد بلکه تایید کرد که زن دوم میخواد