2777
2789
به نظر من دوست دازه شاید از روی عصبانیت حرفی زده باشه

نه مادرش زنگ زد اتمام حجت کرد دیگه حالا ک جوابتون منفیه تمومه.من داداشام راضی نبودن.بهم مهلت نداد بیشتر از یک هفته راضی شون کنم.گفتم مهلت بده یه ۶ماه‌.من ۷سال ب پات نشستم.گفت دست من نیست دست خانوادمه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

زمان،  زوری نمیشه واقعا، هیچکس اندازه من زور نزده واسه فراموشی، ولی فایده نداره. فقط گذشت زمان خودش خوبش میکنه. 

 به این تاپیک برید تا زن های موفق دنیا رو بشناسید و ازشون الهام بگیرید:  زن‌های موفق   تاپیک بعدیش با همون اسم برای ثبت نظراتتون در رابطه با تاپیک اصلی بازه    

من با عشق و عاشقی عقد کردم با پسری که از هر لحاظ خوب  و معقول بود،ولی تو یه تصادف مامانم و از دست دادم و برادرم ضایعه نخاعی و ویلچر نشین شد،پدرم رفت زن داییم رو گرفت(داییم چند ساله که فوت کرده)،من موندم و یه برادر بیمار و یه پدر عیاشی که دائم الخمره،نامزدمم که اوایل این اتفاق خوب بود،درک میکرد،تمام بار مسئولیت زندگی افتاد رو دوشم،از این بیمارستان به اون بیمارستان،غم نبود مادرمم داغونمون کرد،سرتونو درد نیارم

بعد سال مادرم نامزدم خسته شد از این وضع،غرغرهاش شروع شد،گفت داداش تو بذار آسایشگاه ولی من دلم نمی اومد،خلاصه یه روز گفت یا من یا داداشت منم گفتم صبر کن برادرم نیاز به روحیه و کمک داره اما گفت خسته شده،منم گفتم برادرم و اونم رفت...عشق چندین ساله رو زیر پا گذاشت...امیدوارم که خوشبخت بشه...

روزی که رفتیم واسه طلاق داغون بودم،تا مدت ها کسی نمی دونست جدا شدیم،بعد چند وقتم فهمیدم با یکی از فامیلای ما ازدواج کرده،و در حال حاضر یه پسر داره،من خدا رو دارم،کمکم کرد که فراموشش کنم،دیگه هیچ حسی نسبت بهش ندارم،دوست عزیزم فقط از خدا بخواه که مهرش از دلت پاک کنه


آقايون اولش زود فراموش مي كن ان بعد يه مدت همش به يادتن شايد خبرتم بگيرن اگه محدود نباشن.........ولي خانوما تا چند ماه اول درگيرن تا جايگزين پيدا كن ان............اگه واقعا قطعي جداشدين عكس يا فيلم داري پاك كن حتي شمارشو كه ياداوري نشه

شکست عشقی یعنی این که دو سال تمام به یه نفر همه جوره عادت کنی و همه زندگی تو بسپرس بهش یهو با یکی دیگه آشنا بشه و عیم یه دستمال کاغذی بندازدت دور. من خیلی بعد از این که دوست پسرم باهام این جوری رفتار کرد حتی نمی تونستم سر کار برم و داشتم کارمو که خیلی براش زحمت کشیده بودمو داشتم از دست می دادم.. به روز  دوستم گفت بیا بریم بیرون و بدون این که به من بگه منو برد پیش روانپزشک . اولش خیلی باهاش دعوا کردم ولی وقتی جلسه مشاوره هامو ادامه دادم ازش خیلی ام ممنونم که منو با دکتر سعید انصاری که یکی از بهترین روانپزشک تهران هستن اشنا کرد و حالم خیلی از اون موقع بهتره  شاید توی روابطم یه کم محتاط شدم ولی راضیم 

http://drsaeedansari.ir/شکست-عاطفی-چه-کرد/

چطور فراموش کردی شما شدید نیازمندم 

عزیزم اول که صبر کن

بعد مشغول کن خودتو، خودت رو دوست داشته باش برای خودت بهترین ها رو انجام بده 

مطمین باش خوب میشی

 به این تاپیک برید تا زن های موفق دنیا رو بشناسید و ازشون الهام بگیرید:  زن‌های موفق   تاپیک بعدیش با همون اسم برای ثبت نظراتتون در رابطه با تاپیک اصلی بازه    
نه ب هم نرسیدیم . اختلاف خانواده ها.اون گفت زن میگیرم

به جونه    خودم عاشقت نبوده تجربه ثابت کرده دختر یا پسر خصوصا پسرها اگه عاشق باشن هیچ موقعه ول نمی کنن نمی خوام ناراحتت کنم می تونست  دوسه سال   مجرد بمونه باخانواده بیادجلوازمن به تونصیحت این خودش نخواسته خانواده بهونه هس حتی اگه خانواده مخالف باشه خانواده به عاشق واقعی نبودن پسرش مطنعن شده می دونه پسره عشقش واقعی نیس ساز مخالفت رو زده پسره قانع شده یکی از آشنا های ما دخترپسرباهم دوست بودن سه چهارسال همین اردیبهشت پسره به مامانم گفته بور میده خواستگاری  مادره گفته بودعمرا برم دختر بیچاره پاش روحین راه رفتن می کشه پسره به رویه مادره گفت اگه تری خواستگاریش می رم نفت رو می ریزم روم خودم رواتیش می زنم مادره ترسیده بود رفته بودخوایتگاری  رمضان هم عقد کردن اینا پسرها خودشون نمی خوان خودت رو عزیزم من گول نزن ول کن بره حالا ازدواج کرده یا نه دوست پسرت؟؟؟؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792