من شوهرم 10سال تفاوت سنی داریم هرکدوم تو ی دوره ایم...
اون جوونیش کرده و حالا میخاد با وقار رفتار کنه..اما من جونم و دلم میخاد بخندم و...
اون میخاد منو مثل خودش کنه...داره منو پیر میکنه..واقعا زندگی سخته
خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار میکشند..هرزمانی هم که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگرشد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ای مچاله میشویم وبی صدا میمیریم..
و ۱۲ سال واقعا زیاده میتونه مشکلساز شه تو چیزایی که اقتضای سن هستن
اعتقادات من خلاف چیزیه که فکر میکنی اکثر جامعه قبولش دارن اینکه تو این جامعه زندگی میکنم به این معنا نیست که تفکرات غالب بهش تفکرات منم باشه _________ درخواست دوستی نمیپذیرم