پدرو مادرم ۱۷ سالم بود جدا شدن من بامامانمم
مامانم مریضه بیشتر بایه حقوق بازنشستگی کم و نصفه
خودم درس خوندم ولی بیکارم
اقواممون چون بابا دارن همشون باهمن تو مسافرتا و اینا ..
خواهرم ازدواج کرده یه بچه کوچیک داره
۳ ماه عقد کردم فکرکردم دیگه همه تنهاییم تموم شد
اونم منو نخواست بلاکم کرد تا اسم طلاق اوردم قبول کردن قبلش خواستگار داشنم ازبس پیله کردن قبول کردم زندگیم خراب کردن
حالم خوب نیست من چیکارکنم چرا اونقدر دنیا بی رحمه
فقط میتونم بگم منم همین حسو دارم:)
دنیا اینطور شده .
یه آقایی بود میگفت توی کوچه ما ۸ دختر ازدواج کردن . ۸ تاشونم طلاق گرفتن.
خیلیا هم دارن طلاق میگیرن .
خیلیا هم باید طلاق بگیرن اما موندن و با بدبختی و رنج زندگی میکنن .
دیگه اینطور شده .
این حرفای دنیا بی رحمه و فلان رو ول کن چون بدبختی رو جذب میکنی'به این فکر بکن تو همین شرایط پیشرفت بکنی سرکار برو درآمد داشته باش بهترین آدم میاد سراغت مطمعن باش بچه طلاق بودن که عیب نیست
چرا انقدرر ناراحت شدم
دنیا خیلی ناعادلانه است برای یکسری همه چی داره
از شغل و پول و ازدواج خوب و بچه دختر و پسر و ازدواج بچه هاشون
برای یکی هم ....
متاسفم ولی سعی کن مهریه تو حتی شده قسمتی ش رو بگیری
قربونت برم الهی🥲❤️دنیا خیلی با بعضیاشون بد تا میکنه امیدوارم هرچه زودتر ب آرامش برسی زیبا❤️❤️
نمیدونم چیکار میکنی ولی مهریه بگیر
عمر ازدواجای این زمونه از وام ازدواجا کمترهع
اگه میخواین ارامش داشته باشین ازدواج نکنین هرکی دوروبرم دیدم ازطرف شوهر بدبخت شدن
