درکت میکنم خانواده منم مذهبی نبودن فقط کوته فکر و ناآگاه بودن
اصلا اجازه بیرون رفتن به من نمیدادن ، چه تنها چه با همکلاسیام
حتی اینترنت ، گوشی ، تبلت همه چیمو ازم میگرفتن
لباسام و لوازم آرایشم ، لاک و هرچیزی که فکرشو بکنی میگرفتن ازم
اینا که میگم برای هشت نه سال پیشه …
الان خودشون هرکاری دوست دارن میکنن ، مامانم که مثل نوجوانی های من تیپ میزنه کلا افکارشون عوض شده …
فقط دوران کودکی و نوجوانیمو بهم زهرمار کردن
الان متاهلم خداروشکر زندگی خوبی دارم ، همین چیزا باعث شد توی ۱۶ سالگی ازدواج کنم ولی نجات پیدا کردم
ازدواج راه نجاتت نیست اما یهو دیدی برات پیش اومد فقط اگه خوب بود و خودتم دوسش داشتی ازدواج کن
اگر نه باید از طریق درس خودت رو از خانوادت جدا کنی
واقعا کار دیگه ای نمیشه کرد متاسفم برای خودمون