2777
2789

این چیزی که میگم واقعیته و توهم نیست و انقدر ترسیدم که هنوزم یادم مونده.بچه که بودم حدود ۵ سالم بود تو خونمون بودیم و داشتم بازی میکردم که یه گربه سیاه رو تو خونمون دیدم به مامانم گفتم گفت توهم زدی و الانم که واسش تعریف میکنم باور نمیکنه.من این گربه سیاه رو چند بار میدیدم و فقط من میدیدمش اونم تو خونمون

بعد وقتی شب شد خوابیدم نصفه شب بیدار شدم تشنم شده بود که دیدم اون گربه سیاه بهم حمله کرد و میتونست حرف بزنه انگار تلاش میکرد بیوفته روم و انقدر جیغ کشیدم تا مامان بابام بیدار شدن

بعد اون دیگه ندیدمش هیچوقت

قوی تر از دیروز💙🦋

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

😐😂

متعهدم به یک قلب تاابد .. 2/31 روزی که عاشقت شدم وتاابد عاشقت میمونم بهترین اتفاق زندگیم علی جانم.. همیشه جوجه ی خوشگل ومهربون من میمونی ' از خدامیخوام هیچوقت مارو ازهمدیگه جدا نکنه:) دعامیکنم کنار هم بمونیم وبهم برسیم وبهترین زندگی رو بکنیم کنار هم من تااتهش کنارتم وگربه ی خوشگل تو میمونم اینم قول:))🤍

منم دیدم اما نه به شکل گربه. به شکل انسان تماما سیاه با چشمای قرمز قرمز اونم حول و حوش ساعت ۳و نیم نصفه شب 

مردم تو خاکسپاریت اگر بارون بیاد شرکت نمیکنن؛ پس اون جوری زندگی کن که حالتو خوب میکنه. بی خیال حرف و نگاه مردم 🌹🌹🌹🌹🌹دانی که چرا دار مکافات شدیم؟ناکرده گنه، چنین مجازات شدیم؟کُشتیم خرد، دار زدیم دانش را دربند و اسیر صد خرافات شدیم!هر نره خری بهم درخواست دوستی بده تو تاپیک اولیم تگش میکنم و رسوا میکنم ‌حالا هی تو نره خر انگشت نجستو بزار رو درخواست دوستی با من 🤣🤣🤣😏

ولی گربه‌های مشکی تو شب و تاریکی واقعا ترسناکن .

شب که بیدار شدم دیدم بالا سرم نشسته

هرچقدر سعی میکردم جیغ بزنم‌انگار کسی نمیشنید

تا وقتی که همه ی قدرتمو گذاشتم جیغ از ته دل کشیدم

قوی تر از دیروز💙🦋

همسر منم دیده

یبار شب ساعت ۱۰ نزدیک ترمینال ، یه آقایی رو دید تو جاده و سوارش کرد 

گفت خیلی عادی و مهربون بود و حرف میزدن باهم 

نزدیک مقصد که بودن ، همسرم متوجه پاهای آقا شد که پشمی بودن و بدون کفش و شبیه پای حیوون بود

همسرم هیچی نگفت . همون به ظاهر آقا ، به مقصدش که رسید پیاده شد و اون موقع ( چند سال پیش ) نزدیک ۲میلیون پول نقد از کیفش دراورد و گذاشت رو داشبورد همسرم 

بعد هم لبخند زد و رفت تو قهوه خونه

همسرم پیاده شد رفت دنبالش و کل قهوه خونه رو گشت و ندیدش و حتی از رئیس اونجا پرسید ، گفت کسی نیومد اینجا


پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم! ای هرچه صدا، هرچه صدا، هرچه صدا                                                              #تُ...🤍🪽

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  34 دقیقه پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  1 ساعت پیش