امروز سرما خورده بودم تو خونه دراز کشیده بودم ک داشت بدوبدو میکرد ک یهو پرید رو شکمم انقد درد گرفت من خیلیییی زدمش تا زمانی که نفسش بند اومده بود😭😭😭😭ولی بعدش رفتم براش کلی خوراکی و اسباب بازی خریدم آروم شد
😔
چند سالشه
بچه ست دیگه..نزن..تو ذهنش میمونه
شوهرخواهر من بخاطر اینکه بچگی خیلی کتک خخورده با خانوادش نمیره و بیاد..خیلی بده
منم امشبداغون شدم،یکی زدمش.در لحظه پشیمون شدم🥴
خودتو گول نزن ، دلداری الکی نده
نمیدونم چی بگم فکر کنم باید بری دکتر
اون اسباب بازی ها جای زخمی که به روح و روانش وارد کردی رو نمیگیره…
ولی درکل مدل نوشتنت هم به گونه ای هست که انگار میخوای دیگران رو حرص بدی و جلب توجه کنی…
وگرنه این ادبیات از یک مادر بعیده!
*تا جایی که نفسش بند اومد…🤦🏻♀️
مگه اون بچه همون پاره ی عزیز وجودت نبود؟!
بازم میزنی ، دیگه تاپیکم نمیزنی به خاطرش
خب باباشو میزدی
روانی هستی چرا در حدی میزنی ک نفسش بند بیاد بزرگ بشه تو روت نگا نمیکنه وحشی
عزیزم بچت یادش میمونه...دیگه نزن..هر وقت عصبی شدی به دستای کوچیکش نگاه کن دیگه دلت نمیاد بزنیش
من اصولا اهل دخالت و کاراگاه بازی نیستم
ولی نوع نگارشت خیلی نظرمو جلب کرد و بیانگر عدم صداقتت بود!
نمیتونستم بپذیرم که این ادبیات و گفتار یک مادر و یا حتی یک خانم بالغ باشه!
و این شد که یه سری به تاپیک هات زدم
شدیدا احساس میکنم که درست فکر کردم!
پندار من این هست که شما خودِ مریم کوچولوی ۱۲ ساله هستی و نه مامانش!
هیچ بچه ای هم نداری!
خیلی دوستانه بهت پیشنهاد میکنم که این تمرکزت رو روی درس و کلاس های زبانت بگذاری!
اگر هم خواستی تاپیک تخیلی بزنی لااقل، به چیز های خوب فکر کن!
خشونت و درگیری و … مسائل خوبی برای خیالپردازی نیستند جانم!
روح و روان خودت رو خدشه دار نکن و متناسب با سن و سالت رفتار کن💖
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
