آواکس
باز هم مرغ سحر
اون جزوه قران ها اسمش چی بود خطش باحال بود کتابهای کم حجمی بودن اونا
فیلم های ویدیو رو دزدکی دید زدن
هفت سنگ
کارت بازی
مانتو اپل دارepol
آتاری
سمندون
کارت صد افرین و هزار افرین صد هزار افرین که می گرفتیم از معلم
لقمه
تخم مرغ اب پز برای خیلی از اردوها🫢🫥🫥
خوراک هایی که بیشتر نونی بودن مثل کوکو و کتلت
نوشابه شیشه ای
زمستونای سرد و پر برف و پارو کردن برف ها تو کوچه و بعد میشد ی سرسره ی حسابی تا یکماه
جام جهانی تو اوایل تابستون یادم نیست چ سالی بود ولی بچه بودیم و یادمه پدرم برای دور همیشون کلی گیلاس هم خریده بودن😬
خاله تو رو خدا میشه مهناز بیاد خونمون؟خاله جون اخه خودت که نمیای خونه ی ما بابای مهنازم گفته شما داداش داری دیگه اجازه نمیده بیاد خونتون پس تو بیاد تا مهنازم بیاد
بیا تو مهناز داره نهار میخوره تو هم صبر کن تا حاضر بشه بعد هم هزااار بار میگفتن تو هم ی قاشق بخور و ما رومون نمیشد و نمی خوردیم😐
غروبام که از مدرسه بر میگشتیم شام ننه هامون حاضر و اماده بود همون پنج پنج و نیم عصر🥹
برای من اینا بود
دهه شصتیم
اواکس هم که گفتم داداش کوچیکم دهه هفتادی
4و20
زیزی زیزی گولو آسی پاسی درا کوتا تا به تا،♥️یادم تورا فراموش
دولک
سلام سلام خاله سوسماره علیک سلام خاله سوسماره
بچه داری خاله " نه ندارم " "
پس ایناچین خاله " یه مشت گُلن
یکیشو میدی کدومو میخوای
تواین مرحله هیچوقت انتخاب نشدم،بهم ثابت شده بودکه گل نیستم اگه گل بودم توخونه باهام خوب میبودن 😪وچقدر نابود شدم بااین افکار😔.
اقای حکایتی اسم قصه گوی ماست زیرگنبدکبودشهرخوب قصه هاس
بابای من زورش بیشتره...
آینه گرفتم آینه خدایی
بستنی دوقلو که فکر میکردیم با یک تیر دو نشون زدیم😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
