درد دارم خیلی زیاد
اون نمیخواد با من باشه ناراحتیم براش مهم نیست بهم دوست دارم نمیگه اون نازم نمیکنه اون بهم فحش میده کنارم نمیخوابه باهام حرف نمیزنه اسم دخترا دیگه میاره
میره عکس دخترا لخت نگاه میکنه باهام مثل غریبه رفتار میکنه سرم داد میزنم فکر میکنه من بخاطر پول میخوامش باهام تفریح نمیره من دوست نداره اسم من تو گوشیش سیو نمیکنه بخاطر من پروفایل عاشقانه نمیزاره من پنهان میکنه دوست نداره باهام جایی بره نمیاد کنارم بهش میگم بیا کنارم سرم داد میزنه آنقدر بهم حس نفرت داره از خودم متنفر شدم
درد دارم چون به بچه تو شکمم درد دارم چرا ترکش نکردم
درد دارم با چشای خودم دیدم به دختر پیام داد تو همه زندگیمی
درد دارم چون از خودم متنفرم که تا یکم باهام خوب رفتار میکنه سریع خر میشم همه این زخم ها یادم میره
هر بار که غرورم شکستم باز رفت
م سمتش