بچه ها بابام خیلی پیره و تازه میخاد از بیمارستان مرخص بشه،من شهر دورم،میخاستم مرخص که شد برم پیشش ازش پرستاری کنم تا بهتربشه بعد برگردم،دیشب خواهرم زنگ زدگفت میاریمش خونتون یک ماه مراقبش باش،منم گفتم باشه،من میخاستم بیام حالا بهتربابارو بیارید،دوتا داداش و دو تا خواهر دارم خونه خاشون پیش همه راحت میتونن مراقبش باشن،حتی مادرمم هست،الان یه حالیم بابامو دوست دارم ازش فرار نمیکنم ولی احساس میکنم چون میدونن من خیلی دوسش دارم ازم سواستفاده میکنن
ی مدت بقیه شون کاراشون ک وظیفه شون بود نمیکردن زنگ میزدن ب مامانم تو انجام بده
دخترِ ایران، همه ما، کرد، ترک، لر و... ایرانی هستیم، از یک خاک. قبل از مقابل هم ایستادن، به یاد بیارید، ما همه از یک ریشه ایم، از یک ایران ❤️ژن جهش یافته آنخماعو در ایران هستم، درودم بر یک یک تون باد🎀
ممنون،شوهرم میگه به هیچی فکرنکن آدم از آینده بیخبره،خدا بزرگه،بیشتراز یک ماهم شد اشکالی نداره،عوضش تو دیگه عذاب وجدان نداری وظیفتو انجام دادی،بنده خدا احتیاج به توجه داره،به این یک ماه فکرنکن،فقط بهش کمک کن