دیروز رفتیم خیر سرمون سیزده رو به در کنیم همش بیرون از چادر به بهانه های مختلف وامیستاد حتی سر ناهار رفتم بیرون دیدم یه دختر از این پلنگا داره جوجه درست میکنه با لباس ناجور پشتش به شوهرمه هیچی نگفتم تو ماشین یه دفعه نمیدونم چی شد گفتم خوب هیزی کردی این حرفو بهم زد دیگه هیچی نگفتم تا خونه اومد وسایل آورد بالا یدفعه گفت تخم حروم حیوون معلوم نیست کدوم طویله ای بزرگ شدی حالم ازش بهم میخوره کاش میتونستم این زندگی نکبتی رو تموم کنم
😢😢😢
اگه موقعیت داری برو خونه ای بابات و قهر کن تا حساب کار دستش بیاد ببخشید ولی شوهرت خیلی پرو و آدم فروشه
میدونی سگه بروش نیار عن اقارو
چه بیشعور و بی شخصیت
چرا داری تحمل میکنی خب خودتو راحت کن
شما حرفش گفتی توقع داری نازت بکشه حرفت جالب نبوده
قطعا رفتارش درست نبود،اما شماهم میتونستی با ادبیات بهتر و درزمان مناسب بیان کنی...
معذرت بهش بگو نوش جونت. چشش داشتی از خدا باشه خانم به این کلی
💔💔💔
یه کلمه میگفتی حقیقت تلخه
چه نکبتیه
دقیقا ماهم سیزده سر همین دعوامون شد
خدا لعنتشون کنه
جواب های هویه.حرف بد زدی جواب بد شنیدی
میگفتی نمیدونستم تو توی طویله زندگی میکردی 🥹چقد عجیب محل زندگی من با تو فرق داره 🥹🙁
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
