من چ گناهی کردم ک دختر آخر خونوادم و ازدواج نکردم شرایطش و نداشتم الانم خاستگار موجهی ندارم تو یک خونواده پر جمعیت گیر کردم ک کارم فقط تمیز کاری و پخت و پز هس سنم ۳۲ سال هس بر و رو هم دارم ینی زشت نیستم اندامم هم خوبه ۵۰ کیلو هستم درس خونده هم هستم لیسانس دارم دارم افسردگی میگیرم چرا بلید بتنهایی تمام مشکلات یه خونواده رو دوش من باشه و هیچکی آدم هم منو حساب نکنه ک سن ازدواجم گذشته و باید کلفتی این همه آدمو خونه تکونی و پخت و پز بخدا ک دارم رنج میکشم
خیییلی برام سخته ک همه جا رو تمیز کنم بعد بیان اهل خونواده با بچه هاشون بریز بپاش کنن و حتا بمونن بعضی وقتا دو س روز و غذا بپزم یهویی سر و کلشون پیدا میشه موقع ناهار شام