من خیلی خیلی اتفاقی با یه خانم عضو نی نی سایت آشنا شدم که راننده اسنپ هستن ایشون. خیلی دختر فعال و پرتلاشیه و خیاط خیلی ماهری هم هستن درضمن شیرینی هایی میپزه بیا و ببین. توی یه سفر درون شهری با ایشون آشنا شدم و از صحبت با ایشون خیلی لذت بردم و ازشون خوشم اومد. الانم فقط و فقط بخاطر ایشونه که اینجام یعنی عضو نی نی سایتم. تنها کسی که دیدم به مرغ سوخاری میگه پیش غذا و بعدش وعده اصلی سفارش میده. یه پیتزا با آب میوه. خلاصه خیلی بانمکه و عین عسل شیرینه و من بهش حسابی علاقه مند شدم. کارش خیلی سخته مثلا امروز یه مسافر از تهران برده بود قزوین. خیلی دل و جرات داره. دوس دارم بهش کمک کنم راحت تر زندگی کنه. بخاطر همین میخوام بهش پیشنهاد بدم بیاد شرکت ما کار کنه. من سمتی دارم که میتونم کمکش کنم که بیاد سر کار. میترسم قبول نکنه. اخه میگفت عشق رانندگیه قبلا انگار خطی تجریش نازی آباد بوده 😅. درضمن گفت من خیلی شکست عشقی خوردم. تقریبا روزی یکبار . میترسم بهش بگم دوسش دارم میترسم با قفل فرمون سرم بشکنه😭 چیکار کنم بنظرتون؟؟ مچکرم