شهید بهشتی رحمه الله علیه
دراوایل انقلاب اسلامی ایران باایشون تماس گرفته میشه که یک جلسه فوری پیش اومده وباید حضور پیدا کنند اماایشون قبول نمیکنند ومیگن که کار مهمی دارند .فردای اون روز میپرسند که این چه کار مهمی بود که بخاطرش جلسه رو نیومدید وایشون میگن که به بچه ام قول داده بودم که ببرمش پارک...