حالمو ب هم زده آشغال
۳ ساله زنشم نه مسافرتی نه رخت و لباس خوبی نه خوردو خوراک خوبی طبقه بالا باباش ایناییم دخالتای اونام بجا سرکارم هست پولم میگیره بعد خرجی نمیکنه
دو هفتس تعطیله صبح تا ظهر خواب بعداظهر میره پیش دوستش بعد میره بیرون و خیابون تا ۸ شب
باهاش ظهری دعوا کردم گفتم منو تا پارک شهرمون نبردی فلانی و فلانی زندگیاشونو ببین گفت من منم اونا اونان بمن چ
الانم باز رفت میگم کجا میگه کار دارم و رفت بیرون تا ۸ شب نمیاد
اصلا باهاش حرف میزنم بی اهمیته براش دارم دق میکنم گفتم طلاقم بده اصن جوابمو نداد
انقد حرص خوردم قفسه سینم درد میکنه حالم خوب نیست
لعنت ب ازدوااااج خدایااا نمیدونم چکار کنم با این شوهر و زندگی