به خودم میگم
صبح قراره مادرت تحقریت کنه سرزنشت کنه
بخاطره خونه جارو نزدن بگه کاش گم شی بری خونه شوهرت
بابات بگه چقدر از دختره بدم میاد کاش زودتر گم شه بره
بعدش به خودم میگم
مادر من با من اینجوریه من نباید انتظار داشته باشم با من خوب رفتار کنه
میگم بابام اینجوری میکنه
اگه یه کاری کنمم نامزدم قطعا منو طلاق میده
نباید انتظار داشته باشم مردم با من مهربون باشن
بچه ها من هر روز اینا رو به خودم میگم
من چم شده واقعا؟؟