2777
2789
عنوان

می‌خوام جداشم

223 بازدید | 24 پست

سلام دوستان 

من حدود سه سال هست ازدواج کردم

و متاسفانه همسرم اصلا آدم درستی نیست

دست بزن داره و خیلی بد میزنه و دست بزنش ارثیه 

خانواده اش هم کاملا بی حیا هستن در حدی که درمورد رابطه .ج.سی کاملا حرف میزنن مادرش لباس زیرشم عوض می‌کنه و کاملا بی حیان 

جلوی خانوادش و هیچکسی هوامو نداره و بارها پشتم رو خالی کرده 

من بخاطر ناراحت نشدن خانواده و اینکه یکموقع هوایی همسرم باهام خوبه رفتارش جدا نشدم 

خیلی بد دل هست و نمیزاره لباسایی که دوست دارم بپوشم ادامه تحصیل بدم یا سرکار برم خودش پول میده اما زیاد نه 

ولی اصلا مشکلم مالی نیست اخلاق نداره نه خودش نه خانوادش خانواده ی کاملا بی حیایی داره که حتی میشینن حرفای چرت و پرت میزنن

خب؟ منتظر چی ای عزیزم؟ که با زنجیر ببندتت که اقدام کنی برای جدایی؟

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خب؟ منتظر چی ای عزیزم؟ که با زنجیر ببندتت که اقدام کنی برای جدایی؟

بخدا موندم چیکار کنم اشتباه کردم موقع هایی که منو زد نرفتم پزشکی قانونی مدرکی هم ندارم 

از طرفی هم میترسم و خجالت میکشم از اینکه زندگیم از هم بپاشه خانوادم ناراحت میشن و اینکه انتخاب خودم چون بوده 

چی بگم والا...طلاق آخرین راهه...ببین با زبون خوش و خوش رفتاری و رسیدگی بیشتر به همسرت میتونی اونو وابسته تر بکنی به خودت؟ که نتونه دیگه سر هر موضوعی کتک بزنه...وگرنه خانواده کثیفش به درک...اگه شوهرتو بتونی رام خودت بکنی رفته رفته با بهانه رفت و آمدتو با خانواده لجنش هم کمتر میکنی

چی بگم والا...طلاق آخرین راهه...ببین با زبون خوش و خوش رفتاری و رسیدگی بیشتر به همسرت میتونی اونو وا ...

آخه می‌دونی چی اذیتم می‌کنه اینکه انقدر عوضین و کثیفن من حتی همسرم اندام مادرشو دیده مادرشم همش از نقاط برجسته بدنش تعریف می‌کنه و نشونش میده انقدر که همسرم رو بدن مادرش حساس شده 

آنقدر هم پدرش به مادرش اهمیت داده بزرگش کرده بچه ها خیلی هواشو دارن درصورتی که اصلا هیچ کاری نمیکنه مادرش 

یا پدرش ۲۴ ساعته جلوی ما داره قربون‌صدقه مادرش می‌ره همش از قشنگیه زنش و همه چیزش تعریف می‌کنه 

جوری که حتی همسرم مادرش بیشتر به چشمش میاد تا من

بخدا موندم چیکار کنم اشتباه کردم موقع هایی که منو زد نرفتم پزشکی قانونی مدرکی هم ندارم از طرفی هم می ...

فرض کن یه غذا میپزی یه دیگ بزرگ

یه قاشق میخوری

میبینی انقد شوره که داره دهنتو زخم میکنه، خوردنش آسیب زننده ست، نمیتونی ادامه بدی

چون خودت غذا رو پختی و دستپخت خودته میگی خب عیب نداره تا تهشو بخورم؟ یا میریزیش دور؟


یا کفش میخری میای خونه میبینی بهت دو سایز کوچیکه

میگی چون پول دادم و اناخاب خودمه باید بپوشم؟ یا میندازیش کنار میگی جهنم راحتیم مهم تره؟



روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
فرض کن یه غذا میپزی یه دیگ بزرگیه قاشق میخوریمیبینی انقد شوره که داره دهنتو زخم میکنه، خوردنش آسیب ز ...

چه مثال قشنگی زدی واقعا 

دقیقا همینطوره 

عزیزم ممکنه کامل متن های دیگه ای که توضیح دادم رو هم بخونید 

بنظرتون چیکار کنم؟ 

فرض کن یه غذا میپزی یه دیگ بزرگیه قاشق میخوریمیبینی انقد شوره که داره دهنتو زخم میکنه، خوردنش آسیب ز ...

چه مثال قشنگی زدی واقعا 

دقیقا همینطوره 

عزیزم ممکنه کامل متن های دیگه ای که توضیح دادم رو هم بخونید 

بنظرتون چیکار کنم؟ 

چه مثال قشنگی زدی واقعا دقیقا همینطوره عزیزم ممکنه کامل متن های دیگه ای که توضیح دادم رو هم بخونید ب ...

نیازی به خوندن نیست

تو دلایلت همین الان خیلی خیلی بیشتر از کافیه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
آخه می‌دونی چی اذیتم می‌کنه اینکه انقدر عوضین و کثیفن من حتی همسرم اندام مادرشو دیده مادرشم همش از ن ...

چقدر کار شما سخته و گیر چه خانواده کثیفی افتادین که هیچی از اخلاق سرشون نمیشه...شوهرتون احتمالا به خاطر همین رفتارای مادرش خیلی آسیبهای روانی داشته و داره..والا من که مجردم زیاد روابط با خانواده شوهر بلد نیستم ولی اینا چیزایی هستن که به فکرم میرسه:

شما وقتی پدر شوهر یا هرکسی از مادرشوهر تعریف میکنه کلا توجه نکن و حواستو پرت کن به چیزای دیگه مثلا سرت رو به گوشی و ...گرم کن..تا حد امکان تو خونه اونا اصلا باهاشون گرم نگیر و جوابای کوتاه بهشون بده و اصلا صمیمی نباش...اگه شوهرتو پر کردن که تو خونه ما چرا اینطوریه با عشق و محبت به شوهرت مثلا بگو دلم تنگ تو بود که باهم بیاییم خونه و شروع کن به دلبری و...به خونه و خودت حسابی برس و برای شوهرت یه زن کامل و مهربون باش تا رفته رفته روی رفتارش اثر بذاری...هرکاری که باعث میشه عصبی بشه رو نکن و بهش هم بگو عشقم میدونم خوشت نمیاد این حرف رو مثلا نمیگم یا دلم میشکنه وقتی بلند باهات حرف بزنم از اینکه ناراحت بشی ناراحت میشم و.....اگه تو خونه از مامانش گفت اصلا توجه نکن و بدون اینکه اخم کنی بحث رو عوض کن...نذار بفهمه تو به رفتارای چندش پدرمادرش حساسی..جوری وانمود کن که انگار اصلااااا برات مهم نیستن

خاک تو سر مادرش..واقعا کلمه مادر مقدسه برای هر زنی که زاییده نباید به کار برده بشه...اینجوری میکنه که پسرش همیشه رام اون باشه...تو هم باید با سیاست و هنر زنانه خودت شوهرتو به سمت خودت بکشی...هرجا حرف جنسی زدن تو جمع با خنده بگو نگید تو رو خدا عیبه اینجوری...سعی کن بحث رو عوض کنی یا کلا سرت به گوشی باشه حرفاشونو نشنیده بگیر...تو خونه هم به شوهرت گاهی که مهربونه بگو اونا اینجوری میگن من خجالت میکشم عیبه آدم اینا رو تو جمع بگه من روم نمیشه و...اصلا نگو مادرت "بی حیا" هست یا همچین حرفایی رو پیش شوهرت نگو که توهین و فحش به خانوادش باشه....فقط بگو وای من نمیتونم اصلا اینجوری تو جمع حرف بزنم معذب میشم...مثلا بگو کارشناس تلویزیون میگفت اصلا جلو بچه ها لباس تحریک کننده نپوشید بچه بعد بلوغ دچار آسیبهای روانی میشه و..

خودشم یه راهکاری که خیلی جوابه اینه که وسط جمع و جلوی پدرمادرش تو هم از شوهرت تعریف کن....منظورم تعریف جنسی نیستا...هروقت شوهرت هم هست تو جمع بگو مثلا علی آقا خیلی آقاست یا هر کار خوبی که تا حالا کرده خیلی بزرگش کن و تو جمع ازش تعریف کن..مردها با تعریف کردن ازشون اونم تو جمع خیلی حال میکنن...تجربه من که از زوج های فامیلمون دیدم نشون میده با این روش قشنگ خر میشه و باهات خوش اخلاق تر میشه...مثلا من یه پسرخاله دارم از سگ بدتر بود با خانواده خودش...وقتی ازدواج کرد زنش همش تو جمع ما میگفت آقا هادی اینقدر خوبه همش میگم اگه بچه داشته باشیم کاش فقط شبیه هادی بشه...هادی چنان خرش شده که همه کارای خونه رو هم میکنه زنش هم که کلا فقط دستور میده هادی هم مطیع حرفای اونه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز