آره عزیزم. کره یا روغن زیتون خیلی میخوره منتها هیچ ملین خونگی نمی‌خوره. فقط اگه قرمه‌سبزب و قلیه ماهی و خورش آلومسما و اینا باشه، وگرنه انجیر خیس شده یا آلوبخارای خیس شده یا خاکشیر یا میوه‌های ملین ... هیچ کدوم رو نمی‌خوره.
ساتین جان یک چیز جالب. پسر من دقیقا همین‌طوری بود، همه‌ی ساختمون می‌فهمیدن من رفتم دستشویی. اون‌قدر هم تندو سریع کارم رو می‌کردم که نمی‌فهمیدم چی شد 😂😂 واقعا هم چند روش رو انتخاب کردم. یه مدت سعی می‌کردم وقتی حواسش نیست برم، یعنی وقتی مشغول بازی بود به انگلیسی یا با اشاره یواش به باباش می‌گفتم هواش رو داشته باشه و پاورچین می‌رفتم که نفهمه. ولی تا صدای آب از داخل دستشویی می‌شنید می‌دوید به سمت در و ضجه میزد. یا بهش هم که مستقیم می‌گفتم و ای‌بای هم می‌کردم وضع همین بود. ولی ناگهان از یه روز صبح این مساله از سرش افتاد. یعنی حتا حموم هم میرم، البته حموم سریع. الان دو سه روزه.
سلام مامانا منم دخترم شهریور ۹۷ دنیا اومده میخوندمتون ولی عضو نبودم. خوشحال میشم از اشناییتون.
مامانا چه جوری تو کاربریم میتونم عکس بزارم؟
دقیقا همینی که میگید ،صدای آبم میاد زود میدو سمت دستشویی ،فقط برای منم نیست ،برای باباش ،خاله دایی و....😂😂😂😂چند روز میش که رفته بود در دستشویی میزد به باباش میگفت بدو بدو ،خنده ام گرفته بود ،کلمه جدید گفت و بجا بود 😁😁😁😁 🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭
ممنون ساتین جان، من از اول بارداری اینجا پیامارو میخوندم اما عضو نبودم که پیام بدم.
اگه باباش خونه باشه واسه من چیزی نمیگه. ولی اگه باباش بره ،چه من باشم یا نباشم جیغ و گریه میکنه که من با دالی و اینا یه کم منحرفش میکنم،بعضی اوقات هم موفق نمیشم.
اگه من و خودش تنها باشیم دنبالم گریه میکنه، منم کاری ازم برنمیاد ، گریه میکنه تا من کارم را انجام بدم و بیام بیرون.
(اصلاااااااا دوست ندارم موقع انجام دستشویی منو ببینه و ببرمش.به هیچ وجه)
ساتین جونم ملکا خوبه خداروشکر هنوزم گاهی گریه میکنه و اصرار میکنه لباسمو بزنه بالا و شیر بخوره شبا کمی بهتر شده و ب وضوح خوابش راحتتر شده حتی پریشب ۱۲ خوابید تا ۶_۷ صبح و بعد بهش با قطره چکون شیر دادم و دوباره رو پام خابید تا ۱۱ ...البته فقط همین ی شب رو تو این مدت آروم خابید ولی فکرمیکنم دیگه روزای بحرانیش رو گذروندیم
فقط همچنان حال خودم خرابه دیروز حموم بودم سینمو فشار دادم شیرم شده بود مث روزای اول شیردهی رنگ خیییلیییی کمرنگ ک بیشتر شبیه آب بود اول دوسه قطره اومد بعد بیشتر فشار دادم دلم نمیخاد شیرم خشک بشه احساس میکنم اگه ی روزی سینمو فشار دادم و دیگه شیری نیومد قلبم دیگه نزنه 😔😔😢😢😢دوباره دیروز دلم هوای شیرخوردن ملکا رو کرد در حدی ک دلم میخاست زار زار گریه کنم دیشب ب شوهرم گفتم حتما ی بچه دیگه میارم اگه سالم بودم😞😞
بچه ها واکسن نی نی هاتون مبارک عیدتونم مبارک 💖💖💖💖
پسر من زیاد بی قراری نمیکنه. به یه چیزی مشغول میشه یا یه کم غر غر میکنه. گاهی هم در میزنه که براش یه جور بازیه. هی باید از اون تو بگیم کیه و اون دوباره در بزنه! این بازی رو باباش باهاش شروع کرد.
