واسه خودم رفته بودم بیرون تنها داشتم قدم میزدم که یه مرد تقریبا ۴۶ ۴۷ جلومو گرفت ما شمال زندگی میکنیم
به بهانه آدرس حرفهای مزخرف میزد خیلی هم مبادی آداب بود میخواست شمارمو بگیره نزاشتم اصلا هنگ کردم من آخه یه زن شوهر دار قیافه ام هم اصلا معمولی معمولی حتی یه رژ هم نداشتم
رفت تو دلم کلی بهش فحش دادم که جوابشو چرا ندادم
رفتم جلوتر دیدم پیاده شده داره با یه دختر دیگه صحبت میکنم دادو بیداد کردم براش که برو کاسه کوزه ات رو ببر جای دیگه مزاحم نشو شماره پلاکت رو برمیدارم اون دختره هم رفت گفت من فقط دارم آدرس میپرسم گفتم شماره چرا باید بگیری اصلا یه زن شوهر دار چرا باید به تو شماره بده