شوهرم ده هزار بار حرفای خصوصی منو به خانوادش گفته هر دفعه هم فهمیدم دهن لقی کرده بهش گوشزد کردم که دیگه نگه اونم قصم میخوره میگه بار اخرمه ببخشید و دوباره روز از نو روزی از نو
این دفعه دیگه یه حرف خیلی خصوصی منو به خانوادش گفته منم فهمیدم
چطورم فهمیدم؟
خونه مادر شوهرم بودم گفتم من یه سر میرم بیرون و گوشیمو گذاشتم اونجا و ضبط صدا رو روشن کردم
وقتی برگشتم گوشیمو بردم خونه خودمون و ضبط صدا رو گوش دادم فهمیدم دوباره شوهرم دهن لقی کرده و خانوادش چه حرفایی بهم زده بودن
دیگه فعلا هیچی بهش نگفتم ولی دیگه خسته شدم میخوام از جدا شدم
دو سال ازدواج کردیم