خواهرم و همسرش شهر دیگه ای هستن وقتی میان شهر ما خونه مادرم جمع میشیم پدر و مادرم بیمارن و من و همسرم بهشون رسیدگی میکنیم اینا که میان از بچه هام عیب و ایراد میگیرن کلافم کردن همسرم به بچه هاش محبت میکنه خودمم همینطور امروز تصمیم گرفتم نرم خونه مادر تا اونا هستن ولی مدر و مادرم کلا متوجه نمیشن میگن اینا میرنجن
کار خوبو شما میکنی هرجا احترامتونو ندارن نرو
نرو بابا
ما هم وقتی خونه مامانم جمع میشیم خواهرم فکر میکنه همه نوکر خانم هستن
هر کدوم توی یه شهر زندگی می کنیم و از هم خیلی دوریم
واسه همین سالی یکی دو بار دورهمی
این عید هرچی شوهرم گفت بیا بریم
گفتم من نمیام
باید کلا بشم نوکر خانم اونم از غذا از بچه از همه چی ایراد میگیره
الکی به مامانم گفتم مهمان دارم عید نمی توانم بیام
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
