هرچی بزرگ تر میشم برام بی اهمیت تر میشه چند شب دیگه بعد افطار یه توک پا خونه بزرگترا میریم یه شب دی ...
منم قبلنا عاشق عید بودم اما هرسال داره کمتر و کمتر میشه الان خنثی شدم و حوصله سربر هست واسم و بی معنی... خوبه رفت و آمد دارید من تقریبا هیچ فامیل خوبی واسم نمونده که باهاشون رفت و آمد کنم
منم قبلنا عاشق عید بودم اما هرسال داره کمتر و کمتر میشه الان خنثی شدم و حوصله سربر هست واسم و بی معن ...
فامیل ماهم در حد همون احوال پرسی خوبه از اون بیشتر نباید انتظار داشت ازشون🙂😔اما خب بخاطر دخترم و پسرم میرم دلشون میگیره تو خونه وگرنه من خودم خونه خیلی راحت ترم💔