فکر و خیالام دست از سرم برنمیدارن فرار میکنم ازشون پناه میبرم به کتابام ولی یهو یاد حرفاشون و کاراشون میفتم یادم میفته که بابا چقدر مونده هنوز
چجوری با خودتون و فکراتون کنار میاین یه موقعه ها گریم میگیره و خودم رو میزنم که از شر حرف و کاراشون چرا خلاص نمیشم چرا فکر لعنتیم اروم نمیگیره
به درک که چی گفتن من باید خودمو ادم کنم