مهمون اومده بود خونمون، من تو آشپزخونه یکم روغن ریخته شد رو دستم رفتم تو سینک دستم رو با مایع شستم، یکدفعه گفت اَه اَه شما دستتون رو تو سینک میشورید؟ خیلی چندشه
واااااااااای تگووووووو تورو خدا این که چیزی نیست اصلا این شوهر من اینقدر کثیفه که یه بار رفته بود روظرف های نشسته سینگ دستاش وتوبینی اش بوده شسته من تمام اون ظرف هارو انداختم زباله یادم میفته چندشم میشه
مطمئن باش که مهرت نرودازدل من مگرآن روز که درخاک شود منزل من