بچه ها من 19سالم شد دوماه پیش .
بعدش رفتم کلاس آرایشگری .جاریم فهمید گفت این همه کارا رو نصفه نیمه ول میکنه این کارم بیخودیه بیخودی پول خرج میکنه .اینو برا این گفت چون چند بار باشگاه رفتم بعد نرفتم . خوب این دلیل نمیشه بقیه دخالت کنم تو زندگی من من موردی هستم یک روز یک چیزیو خیلی ذوقشو دارم روز دیگه خیلیا اینجورین.
حالا شوهرم از اون یاد گرفته میگه کارات نصفه نیمه ول میکنی مثلا ی پادری دارم میبافم چون خیلی زیاده چند روزه دیگه انجام ندادم میگه اونو خریدی وسایلاشو انجام ندادی باشگاه دوروز میری دیگه نمیری .
حالا چرا این همه حرفو میگه چون فقط بهش گفتم میخوام برم کاشت ناخن میگه نه نرو تو پول بیخودی خرج میکنی آخه این بیخودیه .
بهش گفتم الان خیلی کارت زشته ک پولایی ک مال خودمه رو میبینی حساب میکنی .خوب پولو میده من
دیگه حالا خرجش با منه ک چکار دوست دارم بکنم باهاش
میگه پول خودت ؟ گفتم یعنی چی .
میگه من کار میکنم پول در میارم اون وقت پول توعه آخه این حرفه ؟ زندگی همه چیش شریکیع
پس منم خوبه بگم جاهازو من اوردم