من دوستم بهم گفت من میخوام برم یه سفر که ۱۸ساعت راهش بهمون دوره با اتوبوس اصرار کرد بیا بریم تنها نمیتونم من تازه جدا شدم ی بچه دارم مجبور شدم بچه رو ی روز زودتر تحویل باباش بدم درآمد آنچنانی هم ندارم گفتم خب من پول ندارم سفر ب این دوری تو دو روز هم آدمو از پا میندازه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اخر دنیا بعد ب شوهرش ک نگفته بود اونجا گفته بود من آزمون دارم تهران باهاش میرم تنها نباشه
وای پس شوهرش هم یه بوهای برده سریع قطع ارتباط کن اگه یه دفعهای نمیتونی کم کم ازش جدا شو چون شوهر نداری نزار اسمت سر زبونا بیفته مشخص ذات پاکی داری پس دور دوستت خط بکش
حالا حرص نخور اما دفعه بعد خودت رو قاطی کثافت کاری دیگران نکن این دفعه به خیر گذشت معلوم نیست دفعه بعد به خیری تموم شه .دوتا زن رفتن به یه شهر دیگه ،سه صبح و.... ممکن بود هر اتفاقی بیفته بعد جواب چرت وپرتای اطرافیان رو چطوری میخواستی بدی