خانوما با جاریم توی یه ساختمون هستیم. مدرسه ها تعطیل ک میشه هر روز صبحونه بچش رو میده ساعت ۱۱ میفرستش خونه ی ما تا شب
لطف کنه شام صداش کنه یا گاهی اوقات شام هم خونه ی ما میخوره و میره
هر روز بساط ما همینه
یه بار هم زنگ نمیزنه که این بچه کجاس چیکار میکنه
بخدا دیگه نمیدونم چیکار کنم آدم خسته میشه
هییییی
بهش بگو خوب
شما هم بچه دارین ؟
چرا ؟
شما بچه داری اگه داری فرداشم تو بفرسش .. اگه نداری همین که اومد بفرسش پایین بگو مریضم یه هفته بعدش بگو کار دارم میخوام برم بیرون بعدش دوباره بفرسش بگو حوصله ندارم
باورت نمیشه که چقد رو داره😂 امروز بچه ی من خواب بوده اومده بالا گفتم خوابه برو بیدار شد بیا گف بیام تو منتظر میمونم تا بیدار شه گفتم نه برو نمیخاد بیای تو. بعد نیم ساعت بچه ی من بیدار شده رفته در خونه رو باز کرده دیدیم وایساده منتظر پشت در😐😐
😐😐😐 خب دیگه عادتش داده ب خونه شما
بنظرم همون کاری ک گفتمو انجام بده یا بچتو ببر پیش بچه های دیگه که بازی کنه حالا بچه خواهری برادری. فامیلای مادرت کلا یکم از این دور باشه ولی خب الان جلوشو نگیری بعدا دیگه نمیتونی یا اینکه ی بهونه پیدا کنی باهاشون سرد رفتار کنی والا. چاره ای نمیبینم دیگه😂😂
قبلا هفته ای ۳.۴ روز میرفتم خونه مامانم ک این میاد خونه نباشم. دیگه گفتم چرا باید از خونه ام فراری باشم اخه؟
بخدا خیلی اعصاب میخاد
من راضی ام هر روز بیاد یه ساعت دو ساعت
خدا شاهده از ۱۱ اومده الان هم هنوز اینجاس
به نظرت به شوهرم بگم؟ یه فکری بکنه واسش
آخه ب اون هم میگم میگه بچه هستن با هم بازی میکنن مشغول میشن
