سلام دوستان. من دانشجوی ترم آخرکارشناسیم.این ترم دوتا درس با ی استادمجرد دارم ک جفتشون بعدازظهر بودن و من بخاطر بارداریم دقیقا بعدازظهرا بدحال میشدم و چنباری نتونستم سرکلاسش برم.تااینکه ب بچه های کلاس گفته بود بهش بگین اگه بازم غیبت کنه حذفش میکنم. جلسه بعد خودم رفتم بهش شرایطمو گفتم و ازش خواهش کردم باهام راه بیاد و رعایتمو بکنه و امتحانمم عالی میدم ک یدفه دیدم سختتگیرتر شدو گفت اصلا دیگه اجازه ندارین غیبت داشته باشین خیلی ناراحت شدم این درحالی بود ک بقیه استادام گفته بودن اشکالی نداره حذفت نمیکنیم. سرکلاس متوجه نگاهاش میشدم ولی چون ازش متنفرشده بودم اصلا محلش نمیدادم حتی تو راهروهام ک میدیدمش سلام نمیکردم تااین ک دیشب خواب دیدم بهم گفت میدونی اولین باری ک دیدمت چقد عاشقت شدم چقد داغون شدم فهمیدم ازدواج کردی کاش ازدواج نکرده بودی و زن خودم میشدی منم گفتم من عاشق شوهرمم شماهم ب من فکرکنین بعد یدفه منو بغل کردو بوسید...ازخواب پریدمو شوکه بودم
بنظرتون معنی خاصی داره؟