من ۱۰روز پیش ۶تا دندون کشیدم لثه هامم جراحی کردم ۳۰تا کیست درآورد و ۱۳تا بخیه زد حالم خیلی بده بود چند روزه سرحال شدم توی این مدت مادر شوهرم یه بار زنگ نزد حالمو بپرسه در صورتی که میدونست حالم بده. حتی یبار سوپ درست نکرد برام بفرسته درصورتی که من هر کاری داشت کمکش میکردم .یشب دیدم پیام داده که بعدش فهمیدم شوهرم خودش گفته بهش پیام بده.بعد از دو هفته هم امشب دعوتمون کرد نه حالمو پرسید نه چیزی ازش مسکن خواستم گفت وااا مگه هنوز خوب نشده.بعدم جلو من به جاریم گفت مامانت رفته بود عصب کشی خوب شد؟(جاریمم سراغمو نگرفت البته توقعی نبود ازش)به شوهرم چیزی نگفتم ولی اعصابم خورده یزره مهم نیستم بنظرتون حق دارم