پی ام اسم بودم
جدیدا حس میکنم اصن جزو اولویتاش نیستم
همش درگیر درگیریای خودشه
همه جا تنها برم بیام خوابگاه تنها باشم
اصن نمیبینمش
اینم شد رابطه خب
دوستامو میبینم که هرشب بیرونن
اونوقت من...
دیگه زدم به سیم اخر
هرچی میگم میگه باشه مراقب خودت باش نه بگه باشه میام پیشت ، یا خودم میرسونمت
اولا همه کارامو میخواس بکنه الان انگار یه غریبه ام
.
دیگه امروز عصر یه ماجرا این جوری پیش اومد
گفتم مرسی که بع یه ورت میگیری منو
اونم هی پیام که یعنی چی منظورت چیه
منم گفتم حالم خوب نیس بیخیال
گف بعد افطار میام صحبت کنیم منم تنهایی رفتم تو شهر که نبینمش
میاد برای من از خدا پیغمبر میگه
نمیفهمه درد من توجه درد من اینه که چن ماه انگار سینگلم و اون هیچ نقشی توی این رابطه نداره خسته شدم دیگه😔