بچه ها یه پسری هست که تو سن ۲۵ سالگی همسرش که یه سال باهاش ازدواج کرده بود فوت میشه
این پسر بعد ۲ سال با یه دختر دیگه آشنا میشه
ولی هیچوقت روش نمیشه که به دختره بگه ازدواج کرده حتی به خاطر اینکه نمیتونه به دختره بگه با دختره سرد رفتار میکنه
به نظرتون دلیلش چیه ؟؟؟
شاید میترسه از دستش بده وقتی با حقیقت روبرو بشه
دلیلش منطقی نیست
میترسم طرفش بد برخورد کنه چون جامعه ی ما زن مرده و زن طلاق داده رو مشکل دار میدونن متقابلا برای خانوم هام همین طوره
ترس اینو داره که دختره با این موضوع مخالفت کنه
و کلن در تردیده
مداش من خودمپسرم میدونم ترسیده ترس از دس دادن
بلاخره باید بهش بگه
الان میخاد واکنش دختره رو متوجه بشه اگ دختره پیله کنه بهش چرا اینجور شدیه و فلان میتونی ب من بگی و درک میکنمو ....
اونم برمیگیره هنه جیز رو میگه
ترسیدهبا حقیقت تموم بشه رابطش
