2777
2789
عنوان

بچه ام حسابی ترسیده

125 بازدید | 5 پست

یه دونه تابلو فرش توی دیوار برای فروش گذاشته بودیم یکی امشب زنگ زد که من می‌خوامش ساعت تقریباً یازده بود شوهرم آدرس داد یه بیا فلان جا منم میام سرکوچه پسر دوسال و نیم ام هم یه دفعه بهانه کرد که منم میرم منم گفتم بذار بره اشکال ندارد بذار یه هوایی ام عوض می‌کنه تقریباً یه نیم ساعتی طول کشید کم کم نگران شدم یهو دیدم شوهرم باتشر درو باز کرد پسرم رنگش عین گچ دیوار شده بود تاکنون دید شروع کرد گریه کردن گفتم چی شده شوهرمم عصبانی که تقصیر تو هی میگی بذاریم دیوار بفروشیم گفتم آخه چی چی شده گفت طرف به زور تابلو رو از دستم کشید گذاشت توی ماشین خواست که فرار کنه داد و بیداد کردم یه ماشین هم از کوچه که درآمد طرف دید که نمیتونه فرار کنه پیاده شد و تابلو رو آورد گفت من که نمی‌خواستم بدزدم اینو گفت و رفت حالا ایناش مهم نیست نگران پسرمم استرس خیلی شدیدی بهش وارد شده همش میگه مامان اون عمو میخواست چیکار کنه تو برو بزنش نیم ساعت گریه کرد آخرش سوار ماشین کردیم بردیم بیرون تاازسرش دربیاد الآنم چسبیده بغلم خوابیده خیلی نگرانش چیکار کنم؟

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یکم ارومش کنین از سرش میره چندروزه دیکه بگو خواب دیدی ولی مقصر شوهرشماس که ۱۱شب میخواد تابلوبفروشه م ...

خداییش من اصرار کردم فقط اشتباهم این بود نباید میذاشتم بچه امم ببره

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

توروخدا اگه راهکاری میدونید بدین میترسم ترس بره تو جونش

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

واقعا کسی راهکاری نداره؟

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792