2777
2789

اومَدم نگات کُنم دلُم هَواتِ کرده بود بخدا دلُم هَوُی چیشُی سیات کرده بود

هَنووَم موواتِ اَی بییُوشونی دل می بری ها عامو دلُم هَوُی مووُی کوتات کرده بود

بازم اَی خواسی اَزُم بونه بیگیری جَر بُکنی بی بُکُن دلُم هَوُی همی ئی کارات کرده بود

هر جُ از مهرُ وفا می خوان بگن اسم شُمان دل من هَوُی تُ وُ مهرُ وفات کرده بود

دَم رو صِدُی قشنگت تو گوشُم زنگ می زنه بی جهت نیس که دلُم هَوُی صدات کرده بود

تو نگات شرمُ حَیُی هَس که آدم حَظ می کنه دل هَوُی نِگُی پُر از شرمُ حیات کرده بود

هر کاری می می خُی بُکُن آمو حالُ از پیشم نرُ بیذُ خوب نگات کنم دلُم هوات کرده بود

نامه ای به فرزندم:«مادرت روزایی رو زندگی کرد که قابل زیستن نبود،مگر فقط به خاطر وجود تو» 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792