2777
2789
عنوان

مهربونی یا دل سنگی😔

187 بازدید | 15 پست

آدم باید دلش سنگ باشه 

مهربونیت رو هیچکس نمی‌فهمه 

آدما کسی رو می‌خوان که بزنه درب و داغونشون کنه اره اینو می‌خوان 

منم دیگه هرچی مهربون بودم تا امروز بودم دیگه سنگ میشم الخصوص برای کسایی که ظرفیت مهربونی ندارن

تمام 😔

خدایا شکرت بی چون و چرا 🧡✨

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

از سال ۹۹ سنگ دل بودن رو یاد گرفتم

بدون‌تو؟ منی‌نیست. بدون‌تو؟ رویایی‌نیست. بدون‌تو؟ شبی‌نیست. بدون‌تو؟ حرفی‌نیست. بدون‌تو؟ شادی‌ای‌نیست. بدون‌تو؟ هیچی‌نیست. بدون‌تو‌؟ زندگی‌ای‌نیست. بدون‌تو؟ قلبی‌نیست. بدون‌تو؟ دنیای‌پر‌از‌گل‌نیست. بدون‌تو‌؟ چشمانی‌نیست‌که‌من‌ببینم. بدون‌تو؟ من‌همیشه‌یک‌قلب‌شکسته‌دارم. ️.         اخه دورت بگردم من دشمنت نبودم ک اینطوری نابودم کردی:) ️ 

کاشکی منم از سال ۱۴۰۴ یاد بگیرم بی رحمی و سنگدلی رو

 تو رو خدا راهنماییم کنین

من از یک شکست عاشقانه می آیم . بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند .شکست نه برای پنهان کردن است نه برای پنهان شدن .می گویند از صبح بنویس . از آفتاب و من چگونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت . باران پنجره ی چشمانم را شسته است . همه دلشان نقش های مثبت می خواهد و آدم های خوشحال . اما من گمان می کنم این خیلی خوب است ک نمی توانم ادای آدم های خوشبخت را در بیاورم .بی ستاره ام و زرد با طعم معطر پاییز .ک حضورش تنها معجزه ی لحظه های تنهایی من است . قیمت وفا شاید گران تر از آن بود ک بهانه ی دوست داشتنی زندگیم از عهده ی داشتنش بر آید . سقف اعتماد تعمیری ست . مدام چکه می کند .آغوش ترانه ها همچنان از عطر تن او ک باید پر باشد خالی ست .نمی توانم باورش کنم نه رفتنش و نه ماندنش را .مهم نیست تمام سرزنش ها را می پذیرم به بهانه ی تولد حقایق غم انگیزی ک درد را به درد می آورد و آتش را می سوزاند . خلاصه غم سنگینی ست اگر سر نخواستن دلی دعوا باشد . اما همیشه حق با برنده ها نیست . می شود در عین بازنده بودن سر بلند بود و او را از کوچه پس کوچه های دنیا گدایی کرد . قرار بود حقیقت را بگویم سخت ست . بی علاج ست . دانستنش آدم را کم کم می کشد . گریه ی شبانه می آورد . اما همین است خبر کاملا ناگوار و واقعی ست ....اون یکی رو جز من داشت ....سکوت می کنم تا ب خاک سپردن آخرین خاکسترهای آرزوی بر باد رفته ام آبرومندانه باشد . گریه می کنم باشکوه . مثل اقیانوس . بلند مثل اورست . او نمی شنود و نمی داند که ماه . خوشبختی مشترک همه ی بی ستاره هاست . یک سوال کوچک می ماند برای پرسیدن از کسی که بی پاسخ ترین سوال فکر آشفته ی من است .... چی کار کرد این دل سادم .... که از چشم تو افتادم ؟؟؟ ...اینقدر روز و شبامو خونه ی ستاره کردی.... ک ب یادم نمی مونه نامه هامو پاره کردی....

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792