در خرابات مغان نور خدا میبینم
این عجب به این که در این نور چه ها میبینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه میبینی و من خانه خدا میبینم
خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن
فکر دور است همانا که خطا میبینم
سوز دل،اشک روان،آه سحر،ناله ی شب
این همه از نظر لطف شما میبینم
سلام عزیزم این غزل رو کلاس هفتم که بودم حفظ کردم خیلی قشنگ و ریتمیکه ولی متاسفانه چند بیت بعدشو یادم رفته